17 و 18 ماهگی
17 ماهگی مرداد و شهریور ماههای خوبی بودن واسه پسرم چون مهد خلوت بود و توی مهد توجه زیادی بهت میشد...با خانم رفیعیان طوری صمیمی شدی که بهش میگی مامان! و وسط روز یکی دوبار بهش سر میزنی و اون برات کتاب میخونه...همیشه ازت تعریف میکنه...تا این لحظه مهدت مهد خوبیه و تک تک کارایی رو که انجام میدی و چیزایی رو که دوس داری برام تعریف میکنن! 25 شهریور بالاخره با کلی سختی و با کمک امیر تونستیم از بیمارستان واست نوبت بگیریم و بردیمت معاینه مجدد چشم. مامان فدات بشه که با دکترا هم دوس میشی و دلشونو میبری. 26 شهریور هم بردیمت مرکز دندونپزشکی اطفال و فقط فلوراید تراپی کردن و گفتن فعلا کاری از دستشون برنمیاد..مامانی بمیره که از الان...
نویسنده :
ناهید
12:07