علی سیناعلی سینا، تا این لحظه: 11 سال و 18 روز سن داره
زندگی مازندگی ما، تا این لحظه: 21 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

اومدی تا منو به آرزوهام برسونی

شروع 15 ماهگی

1393/4/1 11:27
نویسنده : ناهید
145 بازدید
اشتراک گذاری

ديروز يكم تيرماه بود. اولين باري كه عليسينا يه ماچ آبدار و واقعي از لپم گرفت ..آخه تا حالا فقط اداشو درمياورد و يا به جاي بوسيدنمون صورتشو مياورد جلو..و صداي ماچ الكي درمياورد.

از ديروز تخم بلدرچينو شروع كردم براش . از وقتي جام جهاني شروع شده و ما بيشتر فوتبال ميبينيم اونم بيشتر با توپش تنهايي بازي ميكنه.  گاهي كل نيمه ها رو با توپش ميدوه و بازي ميكنه...

تنها بازي كردنشم خوبه ولي تا وقتي من نشسته باشم به محض اينكه برم آشپزخونه مياد اونجا و اغلب دوس داره ببينه من دارم چيكار ميكنم و مجبور ميشم بغلش كنم..و كار كردنو سخت ميكنه و يا اينكه پامو ميگيره و زار ميزنه كه برش دارم...

-جديدا ياد گرفتي ميري سراغ پياز سيب زميني همش مواظبم كه دهن نزني ...آخرش هم سيب زميني رو شستم دادم دستت كه گاز گاز كني...بيخيال شي...

امروز توي مهد دوباره تعريف تو بود و شيطونيات...راستش منو بابات فك ميكنيم كه تو فقط واسه ما خوشگل و بانمكي و وقتي مربيا و حتي بچه هاي مهد رو ميبينم كه دلشون برات قيجوجه ميره همش برات چهارقل ميخونم و پيش فك و فاميل با ترس و شوق تعريف ميكنم!

شنبه كه 31 خرداد بود تو فروشگاه اتكا يكي از دختربچه هاي مهد ديديم كه 5-6 ساله بود و خوش صحبت كلي درباره تو و مهد آمار گرفتم ازش. خيلي دوستت داشت تا وقتي تو فروشگاه بوديم همرات بود! توي فروشگاه سعي ميكردي از تو قفسه ها اسباب بازيهارو برداري! و نگران بودم خرابكاري كني.( عروساي حمزه رو هم ديديم.)

از الان هر وقت ميريم خريد دوس داري همكاري كني و ظرفهاي نوشابه و دوغ رو تو نگه داري كلي هم سر و صدا راه ميندازي!
نزديك ماه رمضونه و سرمون شلوغ تقريبا هر روز خريد داریم..يا دكتريم ..اگه كاري هم نداشته باشيم جنابعالي مجبورمون ميكني بريم بيرون....

طفلي خاله زهره دو هفته اس درگير دوندونشه كه ميخواد پر كنه.... دايي محمد هم بستريه! دوسه روز پيش رفتيم ديدنش...

پسندها (1)

نظرات (0)